جمالالدین عبدالرزاق » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۴
بوئی از بوستان همی آید
راحتی در روان همی آید
بنده باد گشته ام کز وی
بوی زلف فلان همی آید
باز دل بر فصول می پیچد
[...]
سعدی » مواعظ » قطعات » شمارهٔ ۱۲۵
یکی نصیحت درویشوار خواهم کرد
اگر موافق شاه زمانه میآید
اگرچه غالبی از دشمن ضعیف بترس
که تیر آه سحر بر نشانه میآید
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۰۷
کدامین آتشینسیما به این ویرانه میآید؟
که از دیوار و در بوی پر پروانه میآید
مرا این خونبها بس از شهیدان کان بلای جان
به طوف خاک من با شیشه و پیمانه میآید
کف خاکستر من امشب آتش زیر پا دارد
[...]
حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۲۹۱
به آیینی که ترسازاده از بتخانه میآید
نگاه از گوشهٔ آن نرگس مستانه میآید
مگر افکنده لعل آبدارش از نظر می را
که اشک حسرتی از دیدهٔ پیمانه میآید
به یاد لعل میگون تو، در خاک لحد ما را
[...]
سعیدا » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۴۲
دلا گنج روانی سوی این ویرانه میآید
نمیدانم چه در دل دارد آن مستانه میآید
دو عالم مدعی در پیش و پس جانانه میآید
نمیدانم چرا آن آشنا بیگانه میآید
تجلی طور را از رفتن موسی نمایان شد
[...]