گنجور

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۹۰

 

دل چو می رفت سوی زلف تو، شد جان همراه

به ره هند شدند این دو پریشان همراه

اولین گام به ره ماند چو میل فرسنگ

گردبادی که مرا شد به بیابان همراه

دل دیوانهٔ ما فصل گل از عریانی

[...]

سلیم تهرانی