گنجور

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۲۷۲

 

آن گنج خفی در دل ویرانه زند موج

آن بحر درین گوهر یکدانه زند موج؟

عاشق کند ایجاد ز خود حسن گلوسوز

از شمع که دیده است که پروانه زند موج؟

پیشانی دریای کرم چین نپذیرد

[...]

صائب تبریزی