گنجور

اوحدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۷۸

 

نگارا، یاد می‌داری که یاد ما نمی‌کردی؟

سگان را در بر خود جای و جای ما نمی‌کردی؟

چو جانت می‌سپرد این تن به جز خونش نمی‌خوردی؟

چو خوانت می‌نهاد این دل به جز یغما نمی‌کردی؟

نشان درد می‌دیدی ولی درمان نمی‌دادی

[...]

اوحدی
 

صامت بروجردی » غزلیات » شمارهٔ ۶۸

 

چه خوش بود ار ز عشق اول دلی شیدا نمی‌کردی

چه می‌کردی ز یاران دوری بی‌جا نمی‌کردی

چرا اگر وعده کشتن نمودی رفته از یادت

تو آن بودی که از قتل کسی پروا نمی‌کردی

به بی‌جا دعوی مستوریت باور نمی‌دارم

[...]

صامت بروجردی