گنجور

جامی » دیوان اشعار » واسطة العقد » غزلیات » شمارهٔ ۱۸۰

 

دم به دم خونم ز دیده بر گریبان می‌چکد

می‌فشانم چون گریبان را به دامان می‌چکد

می‌نویسم وصف لعلت وز شکاف کلک من

آب حیوان می‌تراود رشحه جان می‌چکد

از شکاری نیست هریک از دل صاحبدلی‌ست

[...]

جامی