گنجور

فصیحی هروی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۳

 

دیده امشب همه شب خواب پریشان می‌دید

از جگر تا مژه صد کشور ویران می‌دید

کشتی خود به فسون بر خس مژگان می‌بست

لنگر حوصله را موجه طوفان می‌دید

خویش را گلبن اندوه تصور می‌کرد

[...]

فصیحی هروی
 

فصیحی هروی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۸۹

 

گر در تو چمن طراز کنعان می‌دید

رنگ گل حسن را به سامان می‌دید

دیدار تو آفرید در دیده نگاه

گویی همه زین پیش به مژگان می‌دید

فصیحی هروی