گنجور

کلیم » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۵۹

 

در دستگاه محتشمان پا نمی خوریم

خون می خوریم و آب زدریا نمی خوریم

بر روزه قناعت خود صبر می کنیم

گر جان بلب رسد غم دنیا نمی خوریم

از صد هزار رنگ تمنا که می پزیم

[...]

کلیم