گنجور

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۷۸۴

 

به ظاهر گر به چشمم ای سمن سیما نمی آیی

به خواب من چرا در پرده شبها نمی آیی؟

اگر نگرفته خار بدگمانی دامن پاکت

چرا هرگز به خلوتخانه ام تنها نمی آیی؟

ز چشم بدخطر دارند خوبان بی بلاگردان

[...]

صائب تبریزی
 

سیدای نسفی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۴۵

 

از کدامین چمن ای سرو روان می آیی

همچو گل برزده دامان به میان می آیی

چین به ابرو زده چشم لبالب و غضب

ترکش ناز پر از تیر و کمان می آیی

ماه را پیرهن هاله به تن چاک شده

[...]

سیدای نسفی
 

سیدای نسفی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۵۴

 

چرا به کلبه ام ای دلربا نمی آیی

به سویم ای چمن دلگشا نمی آیی

به بنده خانه خود پا نمی نهی هرگز

تو پادشاهی و سوی گدا نمی آیی

چو غنچه صد گره افتاده است در کارم

[...]

سیدای نسفی