×
عثمان مختاری » شهریارنامه » بخش ۸۲ - جواب نامه نوشتن فرانک به شهریار گوید
که بانوی هندوستانم کند
بدیدار خود شاد جانم کند
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۵۵ - قصه شیخ شقیق بلخی و هارون الرشید، و بیان نمودن ربقه امام معصوم موسی کاظم علیه السلام و منصور حلاج و تمثیل آنکه آشنا بیگانه را راه به آشنائی مینماید و بیگانه آشنا نمیشود
من همی ترسم که ویرانم کند
بی نجاح و نسل و بیجانم کند
اسیر شهرستانی » دیوان اشعار » غزلیات ناتمام » شمارهٔ ۲۶۶
چند غفلت صید ایمانم کند
کافری کو تا مسلمانم کند
بر نخواهم داشت چشم از چشم او
گر ز مژگان تیر بارانم کند
رفته ام از کوی رسوایی اسیر
[...]
قصاب کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۳
گاه آبادم نماید گاه ویرانم کند
چرخ سرگردان نمیدانم چه با جانم کند
طعمه مور ضعیفام عاقبت در زیر خاک
گر به روی تخت همدوش سلیمانم کند
گاه بر صدرم نشاند گاه اندازد به خاک
[...]
صفایی جندقی » دیوان اشعار » نوحهها » شمارهٔ ۲۰
دشمن همی دانی چرا بی ساز و سامانم کند
وز عمد عریانم کند