گنجور

قصاب کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۷

 

عشق آن روزی که با دل‌ها نمک را تازه کرد

شورش دیوانه با صحرا نمک را تازه کرد

ابر تا برداشت نم، از دیده من خون گریست

این سزای آنکه با دریا نمک را تازه کرد

باز تن همچون کباب در نمک خوابیده شد

[...]

قصاب کاشانی