گنجور

سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۰۲

 

تا نمودی روی و دیدم گرد چشمت آن مژه

می کنم در حسرت چشم تو خون باران مژه

گرخوهی تا بنگری بیمار تیرانداز را

بنگر اندر روی خود وآن چشم بین وآن مژه

تاکمان ابرو اندر قبضه حکمش فتاد

[...]

سیف فرغانی