گنجور

خاقانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۱۵

 

درا تا سیل بنشانم ز دیده

گهر در پایت افشانم ز دیده

بیا از گرد ره در دیده بنشین

که گرد راه بنشانم ز دیده

مگر دان سر ز من تا خون چشمم

[...]

خاقانی