×
طبیب اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۸
ما را دگر ز یار، تَمَنّا نماندهاست
چون طاقتِ تغافلِ بیجا نماندهاست
دوران نِگَر که ساغرِ عیشم دَهَد کنون
کافتادهاست شیشه و صهبا نماندهاست
در راهِ عشق بس که به پایِ دلم شکست
[...]
۷ بیت