×
عطار » مختارنامه » باب بیست و نهم: در شوق نمودن معشوق » شمارهٔ ۶
چون کس بنداند آنچه من دانم ازو
خواهم که کنم حیله و نتوانم ازو
صد گونه بلا اگر به رویم بارد
آن روی ندارم که بگردانم ازو
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۳ - دزدیدن مارگیر ماری را از مارگیری دیگر
در دعا میخواستی جانم ازو
کش بیابم مار بستانم ازو
میرداماد » دیوان اشراق » رباعیات » شمارهٔ ۳۱۲
کو عمر که داد عیش بستانم ازو
کو وصل که درد هجر بنشانم ازو
کو یار که گر پای خیالش بمثل
بر دیده نهد دیده نکو دانم ازو