گنجور

سیدای نسفی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۳

 

شمعم و پیوسته در رگهای جانم آتش است

در دهانم موج آب و بر زبانم آتش است

ظالمان از بی کسی ویرانه ام را سوختند

جغدم از بی خان و مانی آشیانم آتش است

بلبلم اما مقام دلنشینم گلخن است

[...]

سیدای نسفی