گنجور

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۰۰

 

هر کجا موجی ست، از مژگان ما برخاسته ست

ابر تر گردی ست کز دامان ما برخاسته ست

همت ما ذره را از خاک تنها برنداشت

گوی خورشید از خم چوگان ما برخاسته ست

سینه را دشمن سپر کرده ست پنداری که باز

[...]

سلیم تهرانی