گنجور

حمیدالدین بلخی » سفرنامهٔ منظوم » آغاز کتاب

 

عشقِ مُلک تو آسمان طلبد

درگذر از کسی که نان طلبد

حمیدالدین بلخی
 

جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۷۵

 

آن کیست که او از لب جانان طلبد

بر درد دلش ز وصل درمان طلبد

مشکل نشدست راه هجرانش هنوز

زان روی چنین وصل من آسان طلبد

جهان ملک خاتون
 

جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۷۶

 

مسکین دل من چو وصل جانان طلبد

اینست مراد دلم و آن طلبد

در عهد وصال روی تو جان و جهان

از بهر فدای دوست فرمان طلبد

جهان ملک خاتون
 

جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۷۷

 

یک بوسه دلم ز لعل جانان طلبد

دردیست نهان در او و درمان طلبد

لعل لب تو که مایه درمانست

از بهر یکی بوسه ز جانان طلبد

جهان ملک خاتون