×
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۷۵
آن کیست که او از لب جانان طلبد
بر درد دلش ز وصل درمان طلبد
مشکل نشدست راه هجرانش هنوز
زان روی چنین وصل من آسان طلبد
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۷۶
مسکین دل من چو وصل جانان طلبد
اینست مراد دلم و آن طلبد
در عهد وصال روی تو جان و جهان
از بهر فدای دوست فرمان طلبد
جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۷۷
یک بوسه دلم ز لعل جانان طلبد
دردیست نهان در او و درمان طلبد
لعل لب تو که مایه درمانست
از بهر یکی بوسه ز جانان طلبد