گنجور

بابافغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۵۱

 

من بنده ی حسنی که نشانش نتوان یافت

پنهان نتوان دید و عیانش نتوان یافت

گنجی که ازان کون و مکانست بفریاد

فریاد که در کون و مکانش نتوان یافت

افتاده چو دولت بکنار من درویش

[...]

بابافغانی