گنجور

فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۰۳

 

نهادم سر بفرمانش بکن گوهر چه میخواهد

سرم شد گوی چوگانش بکن گوهر چه میخواهد

کند گر هستیم ویران زند گر بر همم سامان

من و حسن بسامانش بکن گوهر چه میخواهد

اگر روزم سیه دارد و گر عمرم تبه دارد

[...]

فیض کاشانی