گنجور

افسر کرمانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۷۸ - زلزله کرمان

 

داورا،‌ دریادلا، ای آن که در هنگام خشم

اوفکنده سطوتت بر چار ارکان، زلزله

ای که گاه خشم و روز کین، ز اطباق حشم

رعب تو انداخته بر طاق کیوان، زلزله

مرمرا درحضرتت بس شکوه ها باشد کنون

[...]

افسر کرمانی