گنجور

نسیمی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۱۵۹

 

بر سینه من ناوک مژگان زده‌ای باز

در جان و دلم آتش هجران زده‌ای باز

من در غم عشق تو همی سوزم و سازم

کز حسن سراپرده سلطان زده‌ای باز

خونابه ز چشم من بیچاره روان شد

[...]

نسیمی