گنجور

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۰۸

 

از زمین آزرده ام، وز آسمان رنجیده ام

دوستان! رنجیده ام زین دشمنان، رنجیده ام

همچو بادامم اگر بر چشم صد سوزن زنند

چشم نگشایم ز هم، بس کز جهان رنجیده ام

شد درای محملم ناقوس بر عزم فرنگ

[...]

سلیم تهرانی