گنجور

باباافضل کاشانی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۲۸

 

با یاد جلال در بیابان رفتیم

وز عالم تن به عالم جان رفتیم

عمری شب و روز در تفکر بودیم

سرگشته برآمدیم و حیران رفتیم

باباافضل کاشانی
 

عطار » مختارنامه » باب نهم: در مقام حیرت و سرگشتگی » شمارهٔ ۵

 

بر بوی یقین درین بیابان رفتیم

وز عالم تن به عالم جان رفتیم

عمری شب و روز در تفکر بودیم

سرگشته درآمدیم و حیران رفتیم

عطار
 

سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹۹

 

از سر کوی تو ما بی سر و سامان رفتیم

تشنه و مرده ز سرچشمه حیوان رفتیم

ما چو یعقوب به مصر، از پی دیدار عزیز

آمدیم اینک و با کلبه احزان رفتیم

چند گویند رقیبان به غریبان فقیر

[...]

سلمان ساوجی
 

شاه نعمت‌الله ولی » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۱۳

 

انگشت زنان بر در جانان رفتیم

پیدا بودیم باز پنهان رفتیم

گوئی که برفت نعمت الله ز جهان

رفتیم ولی به نور ایمان رفتیم

شاه نعمت‌الله ولی
 

فصیحی هروی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۳۱

 

چون غنچه ازین باغ شتابان رفتیم

گر تنگدل آمدیم خندان رفتیم

دیدیم که دوست خوشدل از دوری ماست

صد مرحله زآن جانب حرمان رفتیم

فصیحی هروی
 

فصیحی هروی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۳۲

 

با دوست به گل گشت گلستان رفتیم

وز چشم بد زمانه پنهان رفتیم

اما چو مسافران یعقوب آخر

با یوسف گم گشته به کنعان رفتیم

فصیحی هروی