گنجور

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۹۰

 

ای دل، غمین مباش که جانان رسیدنی ست

در کام تسمه چشمه حیوان رسیدنی ست

ای دردمند هجر، مینداز دل ز درد

کاینک طبیب آمده، درمان رسیدنی ست

ای آب دیده، ریختنی گرد کن گهر

[...]

امیرخسرو دهلوی