×
اوحدی » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۳ - وله فیالموعظه
گر آن جهان طلبی، کار این جهان دریاب
به هرزه میگذرد عمر، وارهان، دریاب
تو غافلی و رفیقان به کار سازی راه
چه خفتهای؟ که برون رفت کاروان، دریاب
هزار بار ترا بیش گفتهام هر روز
[...]
نظیری نیشابوری » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۳
سحر منادی بلبل به گلستان دریاب
صلای صحبت گل می زند زمان دریاب
هر آن دقیقه که دریافتی ز عمر از تست
که می شود نفس رفته را ضمان دریاب
تو را فریضه بود رفتنی به خانه دوست
[...]