گنجور

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۸۹۳

 

بر خود از ساز شکفتن‌کی‌گمان دارد عقیق

درخور نامت تبسم در دهان دارد عقیق

جای آن داردکه باشد باب دندان طمع

نسبت دوری به لعل دلبران دارد عقیق

بسکه بی‌آب است این صحرای شهرت اعتبار

[...]

بیدل دهلوی