×
جامی » دیوان اشعار » فاتحة الشباب » غزلیات » شمارهٔ ۶۳۹
چنین کافتاده دور از جان خویشم
چگونه زنده ام حیران خویشم
به وصلم گر نداری زنده این بس
که بینی کشته هجران خویشم
ندارد تاب مرهم سینه ریش
[...]
۷ بیت