گنجور

همام تبریزی » غزلیات » شمارهٔ ۱۹۳

 

دیگر نخوانم جان تورا زیرا که از جان خوشتری

از حسن خوبان نشمرم حسنت که زایشان خوشتری

تشبیه رویت کردمی در حسن هر باری به مه

چون نیک وا دیدم بسی از ماه تابان خوشتری

در بوستان گل دیده‌ام سنبل بسی بوییده‌ام

[...]

همام تبریزی
 

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۸۲۱

 

بخرام، ای سرو روان کز باغ رضوان خوشتری

دلدادگان خویش را می کش که از جان خوشتری

در هوشیاری مهوشی، سرمست و غلتان دلکشی

چون مو کنی شانه کشی، طره پریشان خوشتری

چوگانت سر جو از همه، سر برد گو از همه

[...]

امیرخسرو دهلوی