گنجور

سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۱۹

 

زهی از جمال تو گشته جهان خوش

رخت همچو مه خوب وتن همچو جان خوش

کسی کو بهر جای خوش نیست با تو

مبادا برو هیچ جا در جهان خوش

من از ناخوشی فراق تو خسته

[...]

سیف فرغانی
 

سیف فرغانی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۱۲

 

خط تو که ننوشت کسی زآن سان خوش

چون شمع وصال در شب هجران خوش

آورد ببنده شاهدی خوش گرچه

شاهد که خط آرد نبود چندان خوش

سیف فرغانی
 

جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۳۲

 

بیا تا در برت گیرم چو جان خوش

دهم در پای تو جانا روان خوش

به چوگان دو زلفم زن که چون گوی

دوم در پای اسبت سر دوان خوش

بیا در گلستان تا گوشه گیریم

[...]

جهان ملک خاتون
 

سلیمی جرونی » شیرین و فرهاد » بخش ۹۵ - نامه نوشتن پیغمبر صلی الله علیه و سلم به پرویز

 

شوی آنگه ز ملک جاودان خوش

که سازی تلخ و شیرین جهان خوش

سلیمی جرونی