گنجور

واعظ قزوینی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۹۳

 

دوست داند زبان خاموشی

ناله! جان تو، جان خاموشی!

کام گوشی نکرده هرگز تلخ

یار شیرین‌زبان خاموشی

بد نیندیشد از برای کسی

[...]

واعظ قزوینی
 

صغیر اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۲۳

 

اگر که لقمه ربایی ز خوان خاموشی

چو لقمه خویش کنی در دهان خاموشی

جهان و هرچه در آنهست حرف خواهی دید

مقام گیری اگر در جهان خاموشی

مکان بکنج خموشی گزین که بتوانی

[...]

صغیر اصفهانی