گنجور

سعیدا » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۵۹

 

نسخهٔ عکس رخ او، مه تابان حاضر

شاهد حرف لبش لعل بدخشان حاضر

هر که سر از خط فرمان تو بیرون سازد

تیغ ابرو، رسن زلف پریشان حاضر

دل به کفر خم زلفش سر سودا دارد

[...]

سعیدا