گنجور

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۱۳۱

 

ز سیر باغ نگردد دل پریشان جمع

که خویش را نکند آب در گلستان جمع

مرابه غنچه درین باغ رشک می آید

که بهر پاره شدن می کند گریبان جمع

کمند طول امل درکشاکش است مدام

[...]

صائب تبریزی