×
هلالی جغتایی » غزلیات » شمارهٔ ۲۳۳
عیدست، برون آی، که حیران تو گردم
قربان خودم ساز، که قربان تو گردم
خاکم برهت، جلوه کنان، رخش برانگیز
تا خیزم و گرد سر میدان تو گردم
جمعیت آسوده دلان از دل جمعست
[...]
میلی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۱۱
قربان نگه کردن پنهان تو گردم
گرد سر دستار پریشان تو گردم
در خواب من آییّ و بماند مژهام باز
از بس که در آن واقعه حیران تو گردم
گشتم ز خیال تو به حالی که نخواهم
[...]