×
ادیب صابر » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۱
دل من بی تو حکایت ز دهان تو کند
تن من بی تو روایت ز میان تو کند
که تواند که کند با لب پرخنده مرا
گر کند خنده آن تنگ دهان تو کند
سال و مه قصد به کاسد شدن عنبر و مشک
[...]
خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۹۹
چون قهر الهی امتحان تو کند
حصن تو نهنگ جانستان تو کند
وآنجا که کرم نگاهبان تو کند
از کام نهنگ حصن جان تو کند
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۴ - در نعت اولاد مرتضی علیهم السلام که قرةالعین رسولند
وصف تو هم از زبان تو کند
گفت تو هم با کسان تو کند
صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۲۸۴
گر مصور قلم از موی میان تو کند
چه خیال است که تصویر دهان تو کند؟