گنجور

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۷

 

زلف تو به هر آب مصفا نتوان شست

الا که به خونابه دلها نتوان شست

هر شب من و از گریه سر کوی تو شستن

بدبختی این دیده که آن پا نتوان شست

دریا ز پی بخت بد از دیده چه ریزم

[...]

امیرخسرو دهلوی