گنجور

عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۵

 

زان پیش که بودها نبودست

بود تو ز ما جدا نبودست

چون بود تو بود بود ما بود

کی بود که بود ما نبودست

گر بود تو بود بود ما نی

[...]

عطار
 

عطار » مختارنامه » باب اول: در توحیدِ باری عزّ شأنه » شمارهٔ ۱۰۱

 

هم درد توام مایهٔ درمان بودست

هم شوق توام زندگی جان بودست

تعظیم تو در دلم فراوان بودست

اما سگِ نفسم نه بفرمان بودست

عطار
 

ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ١١٢

 

دی شنیدم که ابلهی میگفت

پدر من وزیر خان بودست

با وجودیکه نیست معلومم

خود گرفتم که آنچنان بودست

هیچکس دیده ئی که گه خورده است

[...]

ابن یمین