گنجور

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۱۳

 

روزی از دست جفا آخر عنان بستانمت

داد خود دانم از این پس بر چسان بستانمت

رود اشکم گر گریبان گیردم از دست تو

دامنت گیرم گهی و انصاف جان بستانمت

عمر در کار تو شد، زین پس من و لعل لبت

[...]

امیرخسرو دهلوی