گنجور

جویای تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۸۲

 

دل از مهر می و معشوقم آسان بر نمی خیزد

دلی هرگز کس آسان از سر جان بر نمی خیزد

کنم زنجیر خالی از در پرپیچ و تاب خود

چو من دیوانه ای در روزگاران بر نمی خیزد

چنان افتاده ایم از پا که فردای قیامت هم

[...]

جویای تبریزی