گنجور

جامی » دیوان اشعار » واسطة العقد » غزلیات » شمارهٔ ۳۸۸

 

بیا جانا که تنگ آمد ز هجرانت جهان بر من

به پایت تا کشم جان را گذر دامن‌کشان بر من

دلی دارم من از مهر تو پر وز دیگران خالی

چه باشی مهربان بر دیگران نامهربان بر من

چه باک ار کوه‌های غم نهادی بهر من بر هم

[...]

جامی