گنجور

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۱۹۳

 

به جان دشوار ازان باشد گرانی از جهان بردن

که گرد راه می باید به رسم ارمغان بردن

دل روشن نمی باید به بزم زاهدان بردن

ندارد حاصلی آیینه پیش زنگیان بردن

به زخم خاری از گل قانعم ای بوستان پیرا

[...]

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۳۸۶

 

ز شعر خویش نتوان فیض شعر دیگران بردن

تمتع بیش از فرزند مردم می توان بردن

صائب تبریزی
 

فیض کاشانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۳۳

 

ذرهٔ درد بر آن مایهٔ درمان بردن

به ز کوه حسناتست بمیزان بردن

ایستادن نفسی نزد مسیحا نفسی

به ز صد ساله نمازست بپایان بردن

یک طوافی بسر کوی ولی اللّهی

[...]

فیض کاشانی
 

ادیب الممالک » دیوان اشعار » رباعیات طنز » شمارهٔ ۶۵

 

از جهل بود قطره به عمان بردن

وز حمق شود زیره به کرمان بردن

قند آوردن به پیش لعل لب من

باشد بمثل لعل سوی کان بردن

ادیب الممالک
 
 
sunny dark_mode