×
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۸۹۹
سبکروان ز خَمِ آسمان برآمدهاند
ز راستی چو خدنگ از کمان برآمدهاند
چگونه قامت خود زود زود راست کنند
چو سبزه از تنه سنگ گران برآمدهاند
عنانسوختگان را گرفتن آسان نیست
[...]
صابر همدانی » گزیدهٔ اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۱
ز خاک تا که گل و ضیمران برآمدهاند
به یاد روی تو در گلسِتان برآمدهاند
به کام غنچه و گل زعفران که ریخته است؟
که در تبسم از آن زعفران برآمدهاند
همیشه سِیرِ تکامل نصیب گلهایی است
[...]