گنجور

صفایی جندقی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۴۰

 

عاشق اول هدیه ای کز بهر جانان بایدش

دست شستن از جهان دل کندن از جان بایدش

طالب جمع حواس خاطر و حفظ حضور

حلقه ها در گردن از زلف پریشان بایدش

گو به زلفی بند و زنجیر علایق در گسل

[...]

صفایی جندقی