گنجور

خاقانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۲۲۷

 

مهر تو برون آستان اندازم

خاک از ستمت بر آسمان اندازم

بشکافم سینه و برون آرم دل

تا مهر تو در پیش سگان اندازم

خاقانی
 

سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۹۹

 

خنک آن روز که در پای تو جان اندازم

عقل در دمدمه خلق جهان اندازم

نامه حسن تو بر عالم و جاهل خوانم

نامت اندر دهن پیر و جوان اندازم

تا کی این پرده جان سوز پس پرده زنم

[...]

سعدی