گنجور

اسیر شهرستانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۵۲

 

از بزم رفتنی که گلستان الفت است

دشنام دادنی که غزلخوان الفت است

کم حرف بودنش نمک خوان الفت است

داغ کناره اش گل دامان الفت است

چاک دلم نشان گریبان الفت است

[...]

اسیر شهرستانی