گنجور

سلیم تهرانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۶۰

 

ای چو برگ غنچه در عهدت پر از جان آستین

جان اگر بر تو فشانم، برمیفشان آستین

آب چشمم هرکجا بیند، به خون رنگین کند

همچو آن طفلی که نشناسد ز دامان آستین

من چو ریگ بادیه سیرابم از لب‌تشنگی

[...]

سلیم تهرانی