گنجور

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۲۸۴

 

روشن دلم ز باده گلفام می شود

ظلمت برون ز خانه به گلجام می شود

هر گلشنی که هست در او دور باش منع

بر بلبل آشیان قفس ودام می شود

از همدمان شود دل پر خون سبک ز غم

[...]

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۴۰۵

 

ای سنگدل عقیق تو بدنام می شود

ورنه مرا چه از دو سه دشنام می شود؟

ایام برگریز پر و بال میرسد

تا عندلیب ما به قفس رام می شود

در خانه ای که روی تو افزود از شراب

[...]

صائب تبریزی