گنجور

بابافغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۷۷

 

نخل تو سرکش و دل خود کام من همان

ناز تو همچنان طمع خام من همان

در جنت وصال مرا روز و شب یکیست

در روزگار هجر سیه شام من همان

هر قطره چشمه یی شد و هر چشمه آب خضر

[...]

بابافغانی