گنجور

بابافغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۲۴

 

سحر فغان من آن مَه ز طَرْف بام شنید

شکایتی که ازو داشتم تمام شنید

زیانِ دشمنی و سودِ دوستی گفتم

عیان نگشت که خود رای من کدام شنید

دگر هوای گلستان نکرد مرغ چمن

[...]

۷ بیت
بابافغانی