گنجور

اوحدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۸۶۸

 

دل سرای خاص داشت از مجلس عامش مگوی

جان چو با جانان نشست از پیک و پیغامش مگوی

مرغ جان ما، که از بار بدن بودش قفس

باز دست شاه گشت از دانه و دامش مگوی

ما از آن یوسف به بادی قانعیم، ای باد صبح

[...]

اوحدی