گنجور

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۹۸

 

بسکه برق یأس بنیاد من ناکام سوخت

می‌توان از آتش سنگ نگینم نام سوخت

الفت فقر از هوسهای غنایم بازداشت

خاک این ویرانه در مغزم هوای بام سوخت

شعلهٔ جواله ننگ‌آلود خاکستر نشد

[...]

بیدل دهلوی